اس ام اس شهادت امام علی

اس ام اس شهادت حضرت علی (ع)

آرشیو کامل اس ام اس های شب قدر و شهادت حضرت علی(ع)

 دانی زچه رو دیده ما میگرید / در ماتم شاه اولیا می گرید

تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست / عیسی به فلک از این عزا میگرید

با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان

در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم

.

.

.

بر روح تمام شیعیان تیغ زدند

بر مردترین مرد جهان تیغ زدند

خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد

انگاربه فرق آسمان تیغ زدند.

سالروز ضربت خوردن امام علی(ع) تسلیت باد

ادامه نوشته

شب های ایام فاطمیه

در این شب های فاطمیه التماس دعا دارم از همه دوستان عزیز

شب های ایام فاطمیه

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

فرارسیدن ایام فاطمیه ، ایام مظلومیت اهل بیت رسول الله (ص) را بر تمام شیعیان و مسلمانان جهان علی الخصوص حضرت حجه بن الحسن العسکری بقیه الله الاعظم امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض می نماییم .

hazrate fateme1 300x180 دانلود مداحی ایام فاطمیه

در عزای بانوی اسلام به سوگ نشسته ایم و بدین مناسبت چند فایل مداحی با نوای گرم حاج محمود کریمی را تقدیم شما دوستان محترم می نمائیم .

دانلود در ادامه مطلب....

ادامه نوشته

شهادت امام حسن

شهادت امام حسن(ع)

وجود امام حسن بر معاويه گران بود و در راه رسيدن فرزندش، يزيد به قدرت مانعى بزرگ به شمار مى رفت، لذا تصميم گرفت امام حسن را از ميان بردارد. از اين رو در فكر چگونگى به شهادت رساندن امام بود و در نهايت از همان وسيله اى كه بسيارى از صحابه بزرگ رسول خدا را به شهادت رسانده بود، استفاده كرد. معاويه به وسيله عسل آغشته به سمّ بسيارى از اصحاب پيامبر از جمله، مالك اشتر را در هنگام حركت به سوى مصر و برخى ديگر را مسموم كرده بود. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه مى گويد: هنگامى كه معاويه خواست براى پسرش بيعت بگيرد، وجود حسن بن على (ع) از هركس ديگر و مانع ديگرى دشوارتر بود لذا سم فرستاد و آن حضرت را مسموم كرد. معاويه، جعده، دختر اشعث بن قيس (همسر امام) را فريب داد و به او وعده داد كه اگر سم را به خورد امام بدهد و امام را به شهادت برساند وى را به ازدواج پسرش يزيد درآورد و صد هزار درهم به وى دهد. جعده سم را ـ ظاهراً به هنگام افطار ـ به حضرت خورانيد و جگر امام را پاره پاره كرد:

خونى كه خورد در همه عمر از گلو بريخت                           خود را تهى ز خون دل چند ساله كرد

صلح امام حسن (ع) و قيام حسين (ع)

در اينجا، اين سؤال باقى مى ماند كه اگر حسن و حسين (ع) هر دو امام معصوم و بر حقّند، چرا امام حسن (ع) در برابر طاغوت زمانش (معاويه) صلح كرد؟ ولى امام حسين (ع) در برابر طاغوت عصرش (يزيد) با ياران اندك، قيام نمود و به شهادت رسيد؟!

پاسخ: با توجّه به چند موضوع، پاسخ به اين سؤال روشن خواهد شد: 1ـ امام حسين (ع) در عصر امامت برادرش امام حسن (ع) در كنار او بود، و او را امام معصوم مى دانست. نه تنها با موضعگيريهاى او مخالفت نكرد، بلكه همواره مطيع او بود. روايت شده، پس از ماجراى صلح، امام حسين (ع) گريان به خانه برادرش امام حسن (ع) وارد شد و خندان از خانه او بيرون آمد.

ادامه نوشته

صلح امام حسن (ع)

صلح چرا؟

يكى از پرسشهاى عميق و معروف كه از قديم و نديم، مطرح است اين است كه چرا امام حسن (ع) با معاويه صلح كرد؟ و به عبارت روشنتر، بدون ترديد معاويه از طاغوتهاى ستمگر بود، و باطنى آميخته با شرك و كفر داشت، و بدون ترديد از ديدگاه اسلام، سازش با طاغوت نه تنها جايز نيست، بلكه از گناهان كبيره است، زيرا موجب تأييد طاغوت شده و يك نوع معاونت بر ظلم به حساب مى آيد. از آيات بسيار و روايات بيشمار، از سازش با بيگانه و طاغوت، نهى شديد شده است. بنابراين چرا امام حسن (ع) با معاويه صلح كرد؟! اين سؤال از همان آغاز صلح، تا كنون مطرح بوده و هست و همواره از آن سخن به ميان مى آيد، و گاهى اين مطلب نيز بر اين سؤال افزوده مى شود، كه چرا امام حسين (ع) با يزيد، صلح و بيعت نكرد، ولى امام حسن (ع) با معاويه، صلح و بيعت كرد؟! چرا و چرا؟!

پاسخ:

پاسخ مشروح به اين سؤال، نياز به بررسيهاى طولانى دارد كه از حوصله اين مقاله خارج است. ما در اينجا با رعايت اختصار به پاسخ اين سؤال مى پردازيم، به اميد آنكه همين مختصر، راهگشا و قانع كننده بوده و ما را به چگونگى و فلسفه صلح و جنگ در اسلام آشنا نموده، و در اين راستا به نتيجه قانع كننده و پربارى نايل شويم. براى وصول به اين نتيجه به بررسى عناوين زير مى پردازيم:

ادامه نوشته

امام حسن (ع) حماسه حلم

از آن زمان كه شمشير بر فرق شير خدا فرود آمد و زهر در جان فرزند زهرا نشست و سر ثارالله به مهمانى نيزه ها رفت. اسلام جاودانه شد. در كلام فرصت تغيير بود و در نوشته رخصت تحريف. آسمان محراب را حتى انكار مى شد كرد تا آن زمان كه شق القمر خونين ماه، فلق را جاودانه نساخت. كلام را مجال تغيير بود اما حنجره خون آلوده را هرگز.

و نوشته را رخصت تحريف اما لوح زمرد و محفوظ در طشت نشسته را هرگز. و او آنگاه كه رنگ قدسى سبز را برمى گزيد جگر تفتيده خود را در انحناى شكوهمند تاريخ مى ديد. او ـ چنانكه پدر ـ مظلوم زيست. اگر نه مظلومتر از برادر، همسنگ او. برادر ـ سلام الله عليه ـ را دشمن خارجى خواند، اما دوست «مذل المؤمنين» خطابش نكرد. گريز از دنيا و قدرت برادر بر همه از روز آشكارتر بود. برادر را كسى با تهمت «انك تدرى الخلاقه» نيالود. دشمن برادر، جانى و خونخوار بود و دشمن او سياستمدار و مكار هم. برادر خدنگ از روبرو خورد و او خنجر از پشت. برادر مجال يافت كه جنگ را به بيرون خانه كشاند و او در خانه مجبور به ستيز شد. حماسه عاشقانه برادر آنچنان آشكار و هويدا بود كه پس از اندى و براى هميشه سرلوحه حماسه هاى عالم قرار گرفت اما حماسه عارفانه و حليمانه او آنچنان پر رمز و راز و پيچيده بود كه قرنها در ابهامى ناشى از انكار و جهالت محفوف ماند. از چشمه جوشان و جاودانه على دو رود جارى شد. ابعاد مختلف و شكوهمند منشور شخصيت على در دو بعد اساسى تبلور يافت. يك بعد خيبر على بود، «ضربة على يوم الخندق» او بود، ذات السلاسل على بود، جمل، صفين و نهروان على بود. و بعد ديگر حلم على بود، بيست و پنج سال سكوت على بود، با ريسمان در گردن به مسجد رفتن على بود، تحمل سيلى بر گونه فاطمه على بود، تاب شهادت غنچه نارسيده على بود، صبر على بود، استقامت على بود، تاب خار در چشم على بود و تحمل استخوان در گلوى على و چه كسى مى تواند، نه بگويد، تصور كند حتى كه يكى از ابعاد شخصيت على از آن ديگر كارسازتر و مفيدتر براى اسلام بوده است. آن على كه فرياد مى زند «والله لابن ابى طالب انس بالموت من الطفل بثدى امه» در آن سالهاى سخت سكوت، شمشير كشيدن برايش ساده تر نيست؟ او چه هراسى جز محو و نابودى اسلام دارد كه شمشير را در نيام چون استخوانى در گلو تاب مى آورد. كدام عقل سليمى درويدن را برتر از بذر پاشيدن تصور مى كند.

چه كسى على را در شرايط «مجتمعين حولى كربيضة الغنم» از آن زمان كه با تأمل و صبرى خدايى دانه دانه هاى بذر آگاهى را در زمين تاريك دلهاى كسان مى نشاند برتر مى پندارد. پس على همان على است چه ايستاده و چه نشسته. چه در ميدان و چه در خانه، چه در مسند آرام قضاوت و چه در اوج گير و دار شهامت، چه بر شانه پيامبر و چه در سايه نخلها و بر سر چاه. چه در ديدار صورت نيلى فاطمه و چه بر سينه عمر و بن عبد ود.

على همان على است چه در قيام و چه در قعود. و حسين مصداق جارى بعد اول شخصيت على است. و حسن تجلى شكوهمند بعد ديگر شخصيت على. و اين باز نه بدان معناست كه اين دو بالقوه همينند. اين همان است كه شرايط هر كدام به فعليت رساندن آنها را مجال مى دهد. چنانكه حسين اگر در شرايط امامت حسن، امام بود حسن بود و حسن اگر در زمان امامت حسين، حسين. آرى و حسن - سلام الله عليه - تجلى حلم على بود، تمامه. و اگر براى على هيچ نبود جز خنجر كلام آن اعرابى بر جگر سوخته خطبه شقشقيه او، مظلوميت او را بسنده بود. «فوالله ما اسفت على كلام قط كاسفى على هذا الكلام» و خنجر زهرآلود معاويه در آن زمان كه حسن (ع) به معرفى خويش و دفاع از حقانيت خويش ايستاده بود و او از خرما پرسيد بر جگر سوخته حسن كمتر نشانه گذاشت؟! و او با همان حلم پدر گونه، معاويه را پاسخ نگفت؟ ياران كدام رهبرى با مقتداى خود چنان كردند كه ياران حسن - سلام الله عليه - با او؟ عمق كدام زخم خنجر دوستانه اى روى دشمن را سپيد كرده است؟ حضرت - سلام الله عليه - سوگند مى خورد و فرياد مى كشد كه «والله ان معاويه خير لى من هولا» خيانت ياران، دست رذالت معاويه را از پشت بسته است، روى سياه معاويه را سپيد كرده است. من از دشمن آنقدر كه از دوست، ضربه ديدم. عجبا! با اينان بايد به جنگ دشمن رفت؟ اينان كه در قتل من از معاويه تعجيل بيشترى دارند. مگر سپاه على جنگ را پس از بر نيزه رفتن قرآن به على مجال داد؟ اينان كه بى وفايند. آنان دين را بهانه مى كردند و اينان به وضوح دنيا را. جهالت و طمع چنان به خواريشان كشانده كه امام حسن تازه بايد حقانيت خود و دشمنى دشمن را اثبات كند: «معاويه براى شما چنين وانمود كرده كه من او را سزاوار خلافت دانسته و خود را شايسته آن نديده ام. او دروغ مى گويد. ما بر طبق كتاب خداى عز و جل و بنا بر فرموده پيامبرش از همه كس به حكومت مردم سزاوارتريم و از لحظه اى كه خدا پيامبرش را به ديوار رحمت خود برد همواره ما خاندان رسالت مورد ظلم و تعدى واقع شده ايم...

همانا معاويه درباره حقى كه از آن منست با من به نزاع برخاست و من به صلاح امت و فرونشاندن فتنه و آشوب انديشيدم.» آرى اين جهل و فساد و دنياپرستى ياران، زمينه را براى قيام فاسد كرده است. او چاره اى ندارد جز اينكه بذر انقلاب را در زمينى تازه بيفشاند و چه فرقى مى كند كه او ثمره بگيرد، درو كند يا برادرش حسين. او بايد بنياد ستيز با باطل را بر زمينى استوار بنا كند، اگر معاويه مجالش ندهد برادرش حسين مجال را خواهد يافت و راهش را ادامه خواهد داد. آرى او بايد پايه گذار قيامى ديگر باشد حتى اگر خون دل يك عمر زندگانى توأم با حلم او در طشت بريزد. از آن زمان كه شمشير بر فرق شير خدا فرود آمد و زهر در جان فرزند زهرا نشست و سر ثارالله به مهمانى نيزه ها رفت اسلام جاودانه شد.

اربعین، چرا فقط امام حسین(ع)؟


Image

اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اكرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟

 

برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه كنید:

1) فداكاری‏های امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداكاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.

2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در كار نبود، همین عامل كافی است كه نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله عزاداری می‏كنیم و مراسم متعددی برپا می‏كنیم.

3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را كشتند و اسیران كربلا را به كوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به كربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.

4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود كردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلی فراموش شود و حتی كسانی را كه برای زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏آمدند، شكنجه می‏كردند و می‏كشتند. در زمان متوكل عباسی، همه قبرهای كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع كردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏كردند كه یكی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.

5) یكی از نشانه‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسكری علیه‏السلام روایت شده است كه علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یك ركعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست كردن، پیشانی بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن۱ و یكی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند.

۱. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص

اربعین،امام حسین(ع

نوحه حسین (ع) دیونه ام کردی ارباب با صدای بنی فاطمه

 
ادامه نوشته

نوحه محمود کریمی / در سوگ شهادت امام علی (ع) - از آسمون کو

 
ادامه نوشته

نوحه ابوالفضل ساقی طفلان حسین (ع) با صدای محمود کریمی

 
ادامه نوشته